مادر جان خدا بیامرزم همیشه می گفت : مرگ فقط دست خداست و بس ! »
کم کم ؛ بزرگتر که شدم فهمیدم مرگ ؛ به صورتهای دیگری هم وجود دارد گاهی به دست خودت می میری اما ناخواسته و گاهی هم به دست کسی که برایت همه کس است ؛ کسی که او را بیشتر از خودت دوستش می داری .
کسی که در نبودش مرده ی متحرکی و در بودنش ؛ از دم مسیحایی او جان تازه می گیری و زنده می شوی .
کسی که تا مادامی که هست ؛ دیگر حتی معنای نیستی و نابودی هم در نظرت بی معنا می شود .
مرگ یعنی قدم ننهادن در وادی پر خطر اما خوش منظره ی عشق .
مرگ یعنی به قصد سقوط نکردن ؛ پرواز را تجربه نکنی .
افخم پیمانی
؛ ,کسی ,هم ,خودت ,یعنی ,ی ,کسی که ,به دست ,نیستی و ,و نابودی ,معنای نیستی
درباره این سایت