گاهی دنیای به این بزرگی فقط با یک نفر پر می شود .به قول فرمایش سعدی علیه رحمه ما را در همه عالم بجز تو عزیز نیست » و تو ؛ ای عزیز ؛ جز تو کسی را در این جهان نه دارم و نه دوست دارم که بدارم ! اما افسوس که حکایت من و تو ؛ داستان ماه و خورشید است . داستان حسرت دیدار .
به گمانم ؛ خدا هم نمی خواهد ما به هم برسیم شاید تنها دلیلش این باشد که اگر کنارم باشی ؛ دیگر هیچوقت ؛ هیچ چیزی از او نخواهم خواست ! و اما تو ای جان دل ❣️ ؛ یادت باشد که مرا اینقدر نادیده نگیری و اینقدر روی همچون ماهت را از چشمانم هم نگیری که اگر اینطور باشد ؛ کم کم یادم می دهی چطور بی تو سر کردن را و تاب آوردن و عاشق نبودن را .
عزیز دل . بیا تا همچون باران ؛ مهر و محبت بر هم بباریم به امید جوانه زدن و شکوفایی گل عشق نه آنکه باران با ابر ببارد و من بی تو در فراق تو .
جان دل ؛ بیا و درمان دردهایم باش نه خود درد بیا و تنها دلیل حال خوبم باش نه بد حالیم . بیا و تنها آرزوی زندگیم باش و تنها آدم دنیایم.
تو که کنارم باشی ؛ حالم همیشه خوب است و هر چهار فصل سال ؛ همیشه بهار و البته که سبز ! تو که باشی ؛ بهار می کنم جهان را .
خیال خام من ؛ حتی یک دم هم از یادت غافل نمی شود آنقدر که از خودم غافل و بی خود شده و مرا رها کرده در کوچه باغهای خاطراتت.
مخلص کلام که محبوب دلم ؛ من بی تو بودن را بلد نیستم ؛ بلد نیستم بی تو با خودم ؛ دلم و دنیایم چه کنم ؟! می دانی چرا ؟ چون تو یک نفر ؛ تمام دنیایم بودی و هستی و خواهی بود .دنیایی پر از یک نفر
؛ ,تو ,هم ,یک ,بی ,بیا ,یک نفر ,بی تو ,باشی ؛ ,تو ؛ ,و تو
درباره این سایت